دردونه ی من وبابایی

 

 

 

 

برای احمد جونم عشقم

 

تو برای من "کهنه" نخواهی شد!

حتی اگر تمام دنیا را تار عنکبوت بگیرد...

 

آﻫﺎﻱ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ! ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺟﻤﻊ ﺑﺎﺷﺪ

ﺩﻭﺭ ﺗﻮ ﻭ ﻫﻮﺍ و ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺧﻂ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺸﻴﺪ!

ﺍﮔﺮ، عشق ﻣﻦ ﻳﻚ ﺳﺮﻓﻪ ﻛﻨﺪ....

 

میخوام بگم خیلی دوستت دارمقلب تو به من عشق دادی ومحبت وهمیشه هوامو داری وازم حمایت میکنی خیلی خوشحالم که شوهر خوبی مثل تو دارم با تو میشه تموم سختی هارو تحمل کرد عزیزم منم همیشه تلاشمو میکنم خانم خوبی برات باشم وهستمنیشخند

انشاا....... خیلی زود خبر خوش پدر شدنت رو بهت بدمقلب

میدونم عشقم منتظر اون لحظه ای که با خوشحالی خبر بابا شدنتو بهت بدم این حس وتمنا رو تو چشای مهربونت میشه دیدخیال باطل

خیلی نمونده اون روز برسه میدونم به زودی دردونه من میاد تو دلم وبه زندگی شادمون طراوت وشادی بیشتری میبخشه فرشته

دوستت دارم همسر عزیزم احمد جونمقلب

 

 

 

خدایا مگذار برای پناه از خطر دعا کنم.

خدایا خسته ام ، از بد بودن هایم ... از اینهمه تظاهر به خوب بودن هایی که نیستم . از آفرینش کوهها و آسمانها و هستی که سخت تر نیست ... خوبم کن ؛ فقط همین. وسوسه های نفس نگذاشت، جانم در نهر رجب تطهیر شود؛ از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم؛ ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما ...   ای کاش یک بار خالصانه و از ته ته دل بتونم این دعا رو زمزمه کنم: الهی انت کما احب فجعلنی کما تحب خدایا! تو اون جوری هستی که من دوست دارم، منم اون جوری کن که خودت دوست داری!   ...
29 تير 1393

بدون عنوان

سلام خدمت دوستهای گلم که همیشه به وبلاگم سر میزنین امشب بدجور دلم گرفته خیلی گریه کردم نمیدونم چی بگم از کجا بگم چجوری بگم امشب به اندازه دنیا رو دلم غمه دلم حرم میخواد دلم میخواد برم حرم امامرضاع زار بزنم گریه کنم التماسش کنم کمکم کنه یا امام رضاااااااااااااااااااااااااااااا خودت هوای دل شکستمو داشته باش یا امام رضاااااا گدای توام منو دریاب میدونم روسیام           من اگه بی وفام ولی عشقم اینه         عاشق این آقام منتظر یه اشارم          هرچی که دارم بزارم دلمو زیارت بیارم      ...
29 خرداد 1393

بدون عنوان

سلام عزیزای گلم که وبلاگو میخونین خیلی وقته مطلبی ننوشتم عید مشهد بودم واز امام رضا خواستم عیدی منو بهم بده وبعد یکسال منم طعم شیرین مادرشدنو بچشم فردا تکلیفم معلوم میشه خدا کنه مامان شده باشم هرچند این ماه اصلا امیدی نداشتم اما چند روزه یه حس خاصی دارم حس میکنم انتظارم تموم شده خدا کنه حسم درست باشه ومنم زودی خبر خوش مامان شدنمو واستون تو وبلاگم بزارم واسم دعا کنین    یا امام رضاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا هوامو داشته باشششششششششششش بزار دوروز دیگه با بی بی چک مثبت بیام نزار ناامید برگردم   مگو که بی خِردم، هیچکس نمی خَردم کرامت تو به بالای دست می بردم اگر جدا کنی از خود مرا کم از صفرم وگر کن...
6 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

سلام دردونه من من وبابایی چند ماهی میشه منتظر اومدنتیم اما هنوز خداجونم صلاح ندونسته که بیای تو زندگیمون خودت با خداجونم صحبت کن بهش بگو دلم واسه مامانی وبابایی تنگ شده خدا جونم مهربونه وتورو زود میفرسته پیش ما بابایی به روی خودش نمیاره اما من میدونم از ته دلش منتظره که بیای عزیزم وحتی واست اسم هم انتخاب کرد بابایی میگه اگه پسر بودی اسمتو بزاریم اهورا الهی قربون اسم نازت بشم من ومنم به بابایی گفتم اگه دخمل شدین شما من واستون اسم انتخاب کنم این وبلاگو به اصرار خاله مهتاب جونت درست کردم انشاا.......... خاله مهتاب جون زایمان راحتی داشته باشه واریا جونم صحیح وسالم بدنیا بیاد   یه چیزهایی واست خریدم زیاد نیست اما ...
17 اسفند 1392

وقتی دلت بگیره ...

      گاهی دلت از سن و سالت می گیرد می خواهی کودک باشی کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد و آسوده اشک می ریزد بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ... ...
17 اسفند 1392

بدون عنوان

      وقتی پرنده ای زنده است ... مورچه ها را میخورد ، وقتی می میرد ... مورچه ها اورا میخورند ! زمانه و شرایط در هر موقعی میتواند تغییر کند ..... در زندگی هیچ کسی را تحقیر نکنید ، آزار ندهید.... شاید امروز قدرتمند باشید ... اما یادتان باشد ، زمان از شما قدرتمند تر است !!! یک درخت میلیون ها چوب کبریت را میسازد..... اما وقتی زمانش برسد ... فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیون ها درخت کافیست ... پس خوب باشید و خوبی کنید..................... .   ...
17 اسفند 1392
1